آل داوود: خاندان داوود، فرزندان داوود، سليمان
در قرآن، يك بار آلداوود آمده است: «اِعمَلوا ءَالَ داوُودَ شُكراً = اى خاندان داوود! شكرگزار باشيد». (سبأ/34، 13)مقصود از آلداوود:
مفسّران صحابى و تابعى، درباره اين كه آلداوود چه كس يا كسانى هستند، اظهار نظرى نكردهاند؛ ولى نظر به اختلاف اهل لغت در معناى آل* و سياق برخى از آيات و قراين موجود در آنها، وجوهى را براى آلداوود برشمردهاند: 1. بنا به نقلى، داوود*(عليه السلام)نماز را بر خانواده، فرزندان و زنانش تقسيم كرد و پس از آن، هر ساعتى از شبانه روز، يكى از آنان در محراب عبادت به نماز مىايستاد.[48] براساس اين نقل، منظور از آلداوود مىتواند خانواده، فرزندان و همسران وى باشد. 2. از كلام زمخشرى كه مخاطب «اِعمَلوا» را داوود و اهلش دانسته،[49] استفاده مىشود كه خود داوود نيز مشمول آلداوود بوده است. آلوسى نيز همين نظر را از بعضى نقلكرده.[50] 3. برخى، آلداوود را فقط فرزندان داوود دانستهاند[51] و به نقل ابن اثير نوزده نفر بودند[52] كه شايد از عهد عتيق متأثّر باشد كه براى داوود، نوزده پسر شمرده است.[53] 4. بُرسُوى بااستناد به سياق آيات مربوط به سليمان*(عليه السلام)و يادآورى نعمتهاى بزرگ و متنوّع خداوند به وى، آلداوود را سليمانبنداوود و علّت جمع آمدن «اعمَلوا» را تعظيم و تكريم سليمان دانسته است؛[54] ولى علاّمه طباطبايى، با همين استدلال، در كنار سليمان، ساير آلداوود را نيز مخاطب آيه مىداند.[55] 5. قول ديگر، آن دسته از امّت داوود را كه شكرگزار خداوند بودند، آلداوود مىداند.[56] بر اساس روايتى در قصصالانبيا از راوندى، امام صادق(عليه السلام)فقط به تعداد آلداوود اشاره كرده، بدون بيان نسبت آنها با داوود مىگويد: آلداوود هشتادمرد و هفتاد زن بودند كه هيچگاه محراب عبادت از آنها خالىنبود.[57]شكرگزارى آلداوود:
كلمه «شكر» در آيه «اعمَلوا ءالَداوودَ شُكراً» مىتواند حامل يكى از چند نقش نحوى، چون مفعولٌله، حال، مفعول مطلق و مفعولبه باشد؛ بنابر دو صورت اوّل، به آلداوود امر شده تا عمل و عبادتهاى خود را براى شكرگزارى خداوند انجام دهند.[58] مجاهد نيز در تفسير آيه گفته است: به آلداوود گفتيم: براى شكر نعمتهايى كه خداوند به شما داده، او را اطاعت كنيد.[59] بنا به نقلى از ابنمسعود، آلداوود پس از اين دستور، به نماز مشغول شدند و در شبانهروز، ساعتى نبود، مگر آنكه يكى از آنها به نوبت در محراب به نماز مىايستاد.[60] روايت امام صادق نيز همينمعنا را تأييد مىكند.[61] در دو فرض بعدى، بهآلداوود بهطورمستقيم دستور شكرگزارى داده شده است. كلام زهرى در تفسير آيه كه به آلداوود گفته شد: «الحمد لله» بگوييد، در همين جهت قابل توجيه است.[62] قرطبى، با استناد به روايتى كه مىگويد: سليمان نان جو مىخورد و براى خانوادهاش از آرد زِبر، نان تهيه مىكرد و آردهاى نرم و سفيد را به فقيران مىداد و مىگفت: مىترسم اگر سير باشم، گرسنگان را فراموش كنم، معتقد است: اين عمل سليمان، شكر خداوند است كه اندكى از آفريدگان به آن اقدام مىكنند.[63] طبرسى نيز خطاب خداوند به آلداوود را فضيلتى براى آنها دانسته، مىگويد: اين نوع خطاب در آيه، اشاره دارد كه خويشاوندى با پيامبران، در نزديكى به خداوند و برخوردارى از رضايت او تأثير دارد.[64] مفسّران، علّت فرمان خداوند به شكرگزارى آلداوود را اعطاى نعمتهاى بزرگى دانستهاند كه خداوند پيش از آن ياد كرده است.[65]ذرّيّه داوود:
خداوند در آيه 87 انعام/6 پس از ذكر نام شمار فراوانى از پيامبران از جمله داوود، به بعضى از ذرّيّه آنها نيز اشاره كرده، خبر مىدهد كه آنها برگزيده و به راه راست هدايت شدهاند: «وَ مِن ءَابآئِهِم وَ ذرِّيـّتِهِم وَ إخونِهم وَاجتَبَينـهُم وَ هَدَينهُم إلى صِرط مُستقِيم». برخى، برگزيدگى در اين آيه را به نبوّت تفسير كردهاند.[66] راغب مىگويد: برگزيدن بنده از جانب خدا، به معناى اختصاص دادن او به فيض الهى و سرازير شدن نعمت به سوى او است كه اين، ويژه پيامبران و بعضى از صدّيقان و شهيدانى است كه به آنها نزديكند.[67] خداوند در آيه 89 انعام/6 نيز خبر مىدهد كه به آنها كتاب، حكم و نبوت داده است: «أُولـئِكَ الَّذِينَ ءَاتَينـهُم الكِتـبَ وَالحُكمَ وَالنُّبُوَّة». «كتاب» در اين آيه، به كتابهاى پيامبران گذشته[68] يا به علم كثير[69] و «حكم» نيز به فهم[70] يا فهم كتاب و شناخت احكام آن، خِرد،[71] داورى ميان مردم[72] يا حكمت[73] تفسير شده است. علاّمه طباطبايى، به قرينه آمدن حكم در كنار كتاب، آن را به معناى داورى دانسته است.در روايات متعدّدى از اهلبيت(عليهم السلام)از داورى آلداوود ياد شده است. براساس اين روايات امام حسين، حضرت سجاد و امام صادق(عليهم السلام)مىگويند: ما مانند آلداوود، قضاوت مىكنيم.[74] امام صادق در روايتى خبر مىدهد: هنگامى كه امام مهدى(عج) ظهور كند، ميان مردم مانند آلداوود داورى خواهد كرد.[75] در چگونگى داورى آلداوود روايت شده كه از مردم گواه نمىخواستند.[76]در احاديثى، از حكمت آلداوود نيز ياد شده است. امام صادق(عليه السلام)نيز از پدر بزگوارش نقل مىكند كه در حكمت آلداوود آمده: اى پسر آدم كهبه خداوند، عالِم، وبه عظمتش عارفى! پيوستهبايد از او بيمناك و به وعدهاش اميدوارباشى. چگونه است كه قبر و تنهايى آن را ياد نمىكنى؟[77]
منابع:
الامالى، طوسى؛ بحارالأنوار؛ التبيان فى تفسير القرآن؛ تفسير روحالبيان؛ تفسير القرآن العظيم، ابنكثير؛ التفسيرالكبير؛ جامعالبيان عن تأويل آى القرآن؛ الجامع لأحكام القرآن، قرطبى؛ روحالمعانى فىتفسير القرآن العظيم؛ قصص الأنبياء، راوندى؛ الكافى؛ الكامل فى التاريخ؛ الكشّاف؛ كشفالاسرار و عدّةالابرار؛ مجمعالبيان فى تفسير القرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ الميزان فى تفسيرالقرآن.علىاكبر ارجى، سيد محمود دشتى
[48] ابنكثير، ج3، ص536؛ بحارالانوار، ج14، ص71.
[49] الكشّاف، ج 3، ص 571 .
[50] روح المعانى، مج12، ج22، ص175.
[51] روح البيان، ج7، ص276.
[52] الكامل، ج1، ص228.
[53] كتاب مقدّس: اوّل تواريخ، 3: 1 تا 9.
[54] روحالبيان، ج7، ص276.
[55] الميزان، ج16، ص363.
[56] روحالبيان، ج7، ص276.
[57] قصصالانبياء، راوندى، ص211.
[58] الكشّاف، ج 3، ص 573 .
[59] مجمعالبيان، ج8، ص600.
[60] روحالمعانى، مج12، ج22، ص175.
[61] قصصالانبياء، راوندى، ص211.
[62] قرطبى، ج14، ص177.
[63] قرطبى، ج14، ص177.
[64] مجمعالبيان، ج8، ص600.
[65] التبيان، ج8، ص383؛ مجمعالبيان، ج8، ص600.
[66] كشفالاسرار، ج3، ص415؛ التفسير الكبير، ج13، ص67.
[67] مفردات، ص186، «جبى».
[68] جامعالبيان، مج5، ج7، ص343؛ الكشّاف، ج2، ص43؛ مجمعالبيان، ج4، ص513.
[69] التفسير الكبير، ج13، ص68.
[70] قرطبى، ج7، ص24.
[71] جامعالبيان، مج 5، ج 7، ص 343 .
[72] مجمعالبيان، ج4، ص513؛ التفسير الكبير، ج13، ص68.
[73] روحالبيان، ج3، ص62.
[74] بحارالانوار، ج25، ص56 و57 و ج52، ص320.
[75] همان، ج52، ص320.
[76] الكافى، ج1، ص462.
[77] الامالى، طوسى، ص203.